محل تبلیغات شما

هر چه رفتیمو رفتیم از این رفتنها به چیزی جزحسرت نرسیدیم کـــــه آخر رسیدیم

به راهی که حتی بن بست هم نبود و آنجا او دیگر مال مننبود نه بـه فکر این بودم

که گذشته های تلخ دوباره تکرار شوند نه فکر میکردمکـــــه شاید روزی دوبـــــاره

تنها شوم دلم گرفته هرچه می آیم به عشق او نمیرسم از ایـــــــن دور دستها چیزی

شبیه عشق به رنگ وفا به خیال اینکه عشقی باشدهمچنان در حال آمدنم و ایـــــــن

دل خوشباورم نمیداند که او داردمیرود من بـــــــه سوی او مــــــی آیم و او از من

دورترمیشود آنقدرها عاشقم که حس میکنم انگار او به مــــن نزدیکتر میشود کاری

که با دلمکرد احساسی که از دلم ربود  در توان هیچ بی وفایی نبود و او دستمـــن

با هر چهبی وفاست را از پشت بسته بود   نه به من میگفت دوستت دارد و نــــــــه

حرف رفتنزده بود شاید اگر از آغاز چشمانم را باز کرده بـــودم در چشمانش رنگ

بیمحبتی ها را میدیدم  اما افسوس که در آن لحظه چشمانم را بسته بــــودم و محو

آرزوهایشیرین با او بودم  و این دل گرفته و خوشخیالم به کجاها میرود بــه امید

چه کسیاین همه دلتنگی ها را با خود میبرد هر چه رفتیم و رفتیم از این رفتنها بـه

چیزی جزحسرت نرسیدیم که آخر رسیدیم به راهی که حتی بن بست هم نبود و آنجا

او دیگرمال من نبود نه به فکر این بودم که گذشته های تلخ دوباره تکـــــرار شوند

نه فکرمیکردم که شاید روزی دوباره تنها شوم دلم گرفته و هیچ حسی بــــه زندگی

ندارمشاید این شعر خودم را هم دیگر نخوانم وهیچ حســـــــی به زندگی ندارم شاید

این شعر خودم را هم دیگر نخوانم

هر چه رفتیم و رفتیم

شاید وقتے بروم همه ے چیز هایــــــــــے که باید بیایند بیایند

دارد چه به سرم می آید

هم ,رفتیم ,فکر ,شاید ,های ,گذشته ,این شعر ,مال من ,شعر خودم ,خودم را ,بن بست

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خرید ساعت مچی | طرح 2014 نیوشا و راز سلامتی morosepul مخازن پلی اتیلن مازندران توپ پر ~.~ ღ شاهزاده تنیس ღ ~.~ thevac97@gmail.com کامران کراماتیان - کارگزار فروش پروژه های خاص مسکونی Dirk's page سو واتار - ترابل شوتینگ